بی تو بسر نمی شود


بی همگان بسر شود بی تو بسر نمی شود
آره باز میخوام ناله سر بدم
ناله ای از ته دلم
ناله ای که به گوش هیچ کس نمیرسه
میدو نی دلم واقعا داغ تورو داره
واقعا بی تو بسر نمی شود
آره 
آره
هر چه گفتم نه گوشی شنید نه چشمی دید
نه کسی مرحمی بر دلم گذاشت
به خدا گفتم 
خدا هم هیچ
میدونی حتی اگه میگفتی قبلمو به خاطرت عوض میکردم
خدایا نه از روی کفر این سخن رو میگم
نه 
نه 
نه
قبله همونجاست که دل آروم باشه
همونجا که آدم به یاد خدا باشه
اونجائی که آدم تو طوفان احساس آرامش بکنه
قبلمو گم کردم
باور کن بی تو بسر نمی شود
میدونم همه اینا بهانست
عزیزم دل زنگار زده من خسته از گذر زمانه
و تنها جائی که آرام بود آغوش بی نهایت تو بود
دلم برای آغوش گرمت تنگ شده
بو سه ام بر یادت ای رویای نیمه شب من
بوسه ام بر قدمت وقتی به سوی من می آمدی
بوسه ام بر جبینت که از حرارت عشق داغ بود
بوسه ام بر قامتت
بر قامتت
قامتت




                                     
نظرات 3 + ارسال نظر
شکوفه یکشنبه 12 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 01:55 ق.ظ http://haramedelam.blogsky.com

سلام ....... خیلی قشنگه شعری که انتخاب کردی .. در پناه حق

احسان یکشنبه 12 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 02:22 ب.ظ

salam
mersi az inke shere rahrovane sepide daman ro khonde va be web nedaye hasti sar zadi
sher to ham kheyli ghashange.

عسل چهارشنبه 15 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 08:14 ق.ظ http://ssevenn.blogsky.com

سلام. امیدوارم به هر چی میخوای زود تر برسی .... من به روزم ولی برای آخرین بار...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد